حكم دادگاه اسلامی به نفع فرد یهودی
در طول تاریخ کمتر حاکمی، پادشاهی و قدرتمندی پیدا میشود که به قوانین و مقررات کشور خود، و مقررات بینالمللی و دیگر کشورهای جهان احترام بگذارد، و اصولگرا باشد، و محاکم قضائی او، بر ضد او رای صادر کنند، و او تسلیم حكم آنان باشد.
حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام تنها الگوی اصولگرایی است که از نظر حقوقی به قوانین اسلام و دیگر مقررات ادیان و ملل، احترام میگذاشت، و عدالت در قضاوت را تحقق بخشید.
امام علی علیهالسلام زره گمشده خود را در دست یکی از یهودیان کوفه دید و فرمود:
این زره مال من است. و یهودی انکار کرد و گفت:
زره در دست من است، شما که ادعا میکنید باید دلیل بیاورید.
چون حضرت علی علیهالسلام دلیل و بینهای نداشت، تا زره خود را تصاحب کند، شریح، قاضی دادگاه، به نفع یهودی حکم صادر کرد.
وقتی یهودی، اصولگرایی امام علی علیهالسلام را دید، مسلمان شد و گفت:
این زره مال علی (علیهالسلام) است که از اسبی خاکستری رنگ پس از جنگ صفین افتاد و من برداشتم.
آنگاه حضرت علی علیهالسلام فرمود:
حال که مسلمان شدی، زره را نیز به شما بخشیدم. (1)
بدرفتاری استاندار فارس با زرتشتیان و برخورد حضرت علی علیه السلام با وي
استاندار امام علی علیهالسلام در فارس ایران مردی به نام «عمر بن ابی سلمه ارحبی» بود، و چون در آنجا زرتشتیان زیاد بودند، فرماندار نسبت به کسبه و تجّار و مالکین زرتشتی خوشرفتاری نمیکرد. و با آنان درشتخو بود.
این خبر به حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام رسید که فورا به او نوشت:
امّا بعد، فانّ دهاقین اهل بلدک شکوا منک غلظة و قسوة، و احتقارا و جفوة.
و نظرت فلم ارهم اهلا لان یدنوا لشرکهم، و لا ان یقصوا و یجفوا لعهدهم، فالبس لهم جلبابا من اللّین تشوبه بطرف من الشدّة، و داول لهم بین القسوة و الرّافة، و امزج لهم بین التّقریب و الادناء، و الابعاد و الاقصاء. انشاءالله.
پس از نام خدا و درود. همانا دهقانان مرکز فرمانداریت، از خشونت و قساوت و تحقیر کردن مردم و سنگدلی تو شکایت کردند، من درباره آنها اندیشیدم، نه آنان را شایسته نزدیک شدن یافتم، زیرا که مشرکند، و نه سزاوار قساوت و سنگدلی و بدرفتاری هستند، زیرا که با ما همپیمانند، پس در رفتار با آنان، نرمی و درشتی را به هم آمیز، رفتاری توام با شدّت و نرمش داشته باش، اعتدال و میانهروی را در نزدیک کردن یا دور نمودن، رعایت کن.(1)
رعایت حقوق اقلّیتهای مذهبی (اهل ذمّه)
معاویه افسری به نام «سفیان بن عوف غامدی» را دستور داد تا به مرزهای کشور امام علی علیهالسلام یورش آورد، و با قتل و غارت ایجاد وحشت کند.
مرد (غامدی) به شهر (انبار) حمله کرد و با غارت اموال رُعب و وحشت ایجاد کرد. در این میان زنان و مردان غیر مسلمان که در حمایت حکومت اسلامی بودند نیز آسیب دیدند.
این خبر امام علی علیهالسلام را بسیار نگران کرد، در حالی که خشمناک بود و یک طرف عبای آن حضرت بر روی زمین کشیده میشد، به «نخیله» کوفه رفت.
ابتداء این خبر دردناک را به گوش همگان رساند که:
و هذا اخو غامد و قد وردت خیله الانبار، و قد قتل حسّان بن حسّان البکریّ، و ازال خیلکم عن مسالحها. و لقد بلغنی انّ الرّجل منهم کان یدخل علی المراة المسلمة، و الاخری المعاهدة، فینتزع حجلها و قلبها و قلائدها و رُعثها، ما تمتنع منه الّا بالاسترجاع والاسترحام. ثمّ انصرفوا وافرین ما نال رجلا منهم کلم، و لا اریق لهم دم؛ فلو انّ امراً مسلماً مات من بعد هذا اسفا ما کان به ملوما، بل کان به عندی جدیرا. (1)
اینک، فرمانده معاویه، (مرد غامدی) با لشگرش وارد شهر انبار شده و فرماندار من، «حسّان بن حسّان بکری» را کشته و سربازان شما را از مواضع مرزی بیرون رانده است.
به من خبر رسید که مردی از لشگر شام به خانه زن مسلمان و زنی غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بود وارد شد، و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارههای آنها را به غارت برد. در حالی که هیچ وسیلهای برای دفاع، جز گریه و التماس کردن نداشتند.
لشگریان شام با غنیمت فراوان رفتند بدون این که حتی یک نفر آنان، زخمی بردارد، و یا قطره خونی از او ریخته شود، اگر برای این حادثه تلخ، مسلمانی از روی تاسّف بمیرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است.
حق بازنشستگی برای پیرمرد نصرانی
مردی نصرانی که جوانی خود را به کار و تلاش گذرانده بود، و کور و فقیر شده با کمال درماندگی در کنار خیابان گدایی میکرد، و مردم از روی ترحّم چیزی به او میدادند.
روزی امیرالمومنین علی علیهالسلام از آنجا عبور میکرد و او را دید و از حال او پرسید.
گفتند: پیرمرد نصرانی است که از روی پیری و کوری، گدایی میکند.
امام علی علیهالسلام فرمود:
استعملتموه حتّی اذا کبر و عجز منعتموه؟ ؛ در روزگار جوانی و سلامت، او را به کار گرفتید، و اکنون که پیر و کور شده او را از حق خویش محروم ساخته به حال خود رها کردهاید؟
بر حکومت است که تا او زنده است مخارج زندگی او را تامین کند.
سپس به مسئول بیتالمال دستور داد:
انفقوا علیه من بیتالمال؛ از بیتالمال مسلمین او را اداره کنید.
1- در صورتی که در سال 1648 قانونی از پارلمان انگلستان گذشت که بر اساس آن، هر کسی که عقیدهای مخالف با اصل «تثلیث» ابراز کند، محکوم به اعدام میگردد.
و نیز در سال 1688 همین پارلمان، مذهب رسمی کشور را «پروتستان» معرفی کرد و مقرر داشت که هیچ مسیحی «کاتولیک» حق ندارد در قلمرو حکومت انگلستان به مراسم مذهبی خود عمل کند.
در فرانسه تا اواخر قرن هفدهم مسیحی، طبق مقرّرات خاصّی که از طرف حکومتهای کاتولیک وضع شده بود، «پروتستانها» دچار مشکلاتی بودند، آنها حتّی برای دفع مردگان خود آزادی نداشتند و تنها در مواقع مخصوصی، چنین اجازهای به آنها داده میشد و هنگام تشییع جنازهشان تنها سی نفر اجازه این کار را داشتند و در مواقع عروسی و غسل تعمید، نمیبایست افراد از دوازده نفر، تجاوز کنند! حوادث و صحنههای رقت باری که در این زمینه در کشورهای مختلف مسیحی تا قرن هفدهم روی داد، سرانجام موجب گردید که در بیشتر عهدنامههای قرون 17 و 18 و 19 مانند عهدنامه معروف «وستفالی» و «وین» به مساله آزادی مذهب توجه شود. و در عهدنامه پاریس به سال 1856 مقرر گردید که نه فقط از نظر مذهبی بلکه از لحاظ نژادی نیز تبعیض الغاء گردد و در عهدنامه «برلن» به سال 1878 دولتهای بزرگ آن زمان، دولت متعصّب را مجبور به شناسائی آزادی مذهبی نمودند، ولی نسبت به مسائل نژادی و زبانی و ملیّت، ابهام فراوانی به جای ماند. (حقوق بینالملل: دکتر صفدری، ج 3، ص 234)
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: